مساله نسبیت برای اولین بار توسط آلبرت انیشتین در سال ۱۹۱۵ مطرح شد و قبل از انیشتین تصور بر این بود که زمان یک مساله ثابت است.
انشتینن برای اوبین بار به روشنی اثبات کرد که زمان به سرعت و جرم جسم وابسته است.
معادله اصلی نسبیت انیشتین به صورت زیر بود
در مساله نسبیت خاص که انیشتین در سن ۲۵ سالگی اظهار داشت بطور خلاصه این چنین بود که در سرعت های بالا که سرعت جسم ثابت است مثلا وقتی جسمی سرعتی نزدیک به سرعت نور دارد زمان برای او کند تر سپری می شود و حجم جسم نیز کاهش می یباد ولی جرم جسم زیادتر می شود.
انشتین مثالهای جالبی را نیز آورد مثلا اگر دو برادر یکی با سرعت نور در فضا برود و برادر دوقلویش در زمین بماند بعد از بازگشت برادری که با سرعت نور رفته هنوز در سن کودکی است اما برادر دیگر پیر شده و صاحب فرزند و نوه و … است!
آیات مختلفی از قرآن مفهوم نسبی بودن زمان را در خود دارند:
آیه ۴ سوره معراج: فرشتگان و روح (فرشته مخصوص ) به سوى او عروج مى کنند در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است
سوره حج آیه ۴۷ : و از تو با شتاب تقاضاى عذاب مىکنند با آنکه هرگز خدا وعدهاش را خلاف نمى کند و در حقیقتیک روز [از قیامت] نزد پروردگارت مانند هزار سال است از آنچه مىشمرید
سوره سجده آیه ۵ : کار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمین اداره مىکند آنگاه [نتیجه و گزارش آن] در روزى که مقدارش آن چنان که شما [آدمیان] برمىشمارید هزار سال است به سوى او بالا مىرود
همچنین دانشمندان معتقد هستند که در سیاهچاله ها بعد زمان وجود ندارد و مناطقی بروی زمین خاصیت سیاهچاله ها را دارند!آیات سوره ی کهف نیز این موضوع را تایید می کنند:
پس ما بر گوش آنها تا چند سالی پرده بیهوشی زدیم پس از آن، آنان را بر انگیختیم تا معلوم گردانیم کدام یک از آن دو گروه مدت درنگ در آن غار را بهتر احصاء کرد. (سوره الکهف، آیه: ۱۱-۱۲ )
” باز ما آنان را از خواب بر انگیختیم تا میان خودشان یکی پرسید: چند مدت در غار درنگ کردید جواب دادند یک روز تمام یا که برخی از روز دیگر، گفتند: خدا داناتر است که چند مدت در غار بودیم…“ (سوره الکهف